برج دختر یا قلعه ای افسانه ای در بین آب ها که  یکی از

جاذبه های گردشگری در استانبول است که جمعیت زیادی برای تماشای آن می آیند.
برج دختر در 24 سال قبل از میلاد در وسط آب ساخته شده که در دوره و زمان های مختلف به روش های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است.
قابل ذکر است که این قلعه کوچک یک روزی بعنوان  برج تبعیدگاه یا فانوس دریایی ، انبار آتش و گمرک یا محل پرداخت مالیات و عوارض کشتی ها بوده است.
ولی در حال حاضر در طبقات آن میتوانید  از رستوران و کافه این قلعه و موزه ای  که برای بازدید شما وجود دارد استفاده کنید.و جایی گردشگردی محسوب میگردد.
در کافه ی این قلعه میتوانید قهوه ی خود را با ویوی بسیار زیبای منطقه آسیایی و اروپایی بنوشید و ازآن لذت ببرید.
در اسکله اسکودار این قلعه قرار دارد. که در روزهای تابستانی گردشگران و

مردمان استانبول برای دیدن منظره های غروب به آنجا می روند.

موقعیت جغرافیایی قلعه دختر


این قلعه در اسکله اسکودار و قسمت آسیایی استانبول قرار دارد.نزدیک ترین ایستگاه مترو به این قلعه ایستگاه مترو اسکودار است.
در اسکله اسکودار قایق هایی برای رفتن به قلعه دختر وجود دارد.از باجه های کنار اسکله بلیط تهیه میکنید.هزینه ی آن 25 لیر برای هر نفر است.که هر پانزده دقیقه از اسکله به طرف برج دختر می روند.

در کنار ساحل اسکودار فرش ها و تزئینات زیبایی وجود دارد که برای لذت برن و تماشای دریا و نوشیدن چای یا قهوه بهترین مکان است.
این قایق ها در روزهای تعطیل و غیر تعطیل در هر پانزده دقیقه یکبار میتوانند شما را به برج دختر برسانند که فاصله حدودی آن پنج دقیقه تا اسکله است.شما بعد از گشت و گذار در برج دختر میتوانید با قایق ها به اسکله برگردید.

افسانه های مربوط به برج دختر


در طبقه دوم این قلعه نقاشی از افسانه ی عاشقانه ی یک دختر کشیده شده است.دختر بنام هرو که عاشق پسری بنام لاندروس در بیرون از قلعه شده است که برای او هر شب در قلعه آتشی روشن میکند تا لانروس خود را به قلعه برساند ولی در یکی از شب ها آتش خاموش میشود و لانروس در امواج دریا راهش را گم میکند و جسدش به قلعه میرسد.که دخترک از غم مرگ عشقش دست به خودکشی میزند.
افسانه ی دیگری هم مربوط به عاشقی یک قاضی است که عاشق دختر حاکم مسیحی میشود و اما حاکم مخالف ازدواج دخترش با قاضی است و قاضی به برج حمله میکند و دخترک را می د و با خود مبرد.
در نقاشی های طبقه سوم برج نمایان یک افسانه ی زیبای دیگر هم هستیم.افسانه شاهزاده بیزانس که هنگام به دنیا آمدنش به پادشاه گفتند که دخترش در اثر نیش یک مار سمی جان خود را از دست میدهد.پادشاه هم برای دور کردن دخترکش از خطر او را به برج دختر میبرد و سال ها در آنجا زندگی میکندد.
در هنگام روزی دخترک سخت بیمار میشود که پادشاه دستور میدهد طبیبان حاذق به دیدن ومعالجه ی دخترک به برج بیایند. بعد از بهبود دخترک هر کسی تحفه ای به عنوان هدیه برای دختر ک آوردند که در یکی از آن ها سبد انگوری بود که هنگام باز کردن درآن سبد مار بزرگی ازآن بیرون می آید و دخترک را با سمش میکشد.

استانبول مکان های دیدنی زیادی دارد که شما میتوانید برای دیدن و لذت بردن از آن ها به آنجا بروید. و اگر در

استانبول اقامت دارید پیشنهاد ما به شما دیدن از این قلعه ی افسانه در بین آب هاست.

 

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها